زمانی که در مورد ویژگی های رهبری صحبت می شود، هوش هیجانی برای رهبران مشاغل در سراسر جهان اهمیت بیشتری پیدا می کند. در واقع، متخصصان استدلال می‌ کنند که این باید به اندازه هر مهارتی که یک رهبر می‌ تواند داشته باشد، مهم باشد. بنابراین، چرا این افزایش ناگهانی بحث در مورد هوش هیجانی، به ویژه در رهبری ایجاد شده است؟ در ادامه بررسی خواهیم کرد.

رهبری موثر امروز چگونه به نظر می رسد

تغییر پارادایم در رهبری دلیل اصلی این افزایش تمرکز بر EQ یا هوش هیجانی است. در حالی که قبلاً رهبر کسی بود که فقط می توانست تیمی از پیروان را هدایت کند، رهبران امروزی متفاوت هستند. آنها خودآگاه هستند و به جای اینکه فقط راهنمایی کنند، به تقویت روابط اهمیت می دهند. رهبران امروزی نسبت به همسالان و زیردستان خود پاسخگوتر و سازگارتر هستند و احساسات را درک می کنند. این رویکرد درک و همدلی نتیجه مستقیم هوش هیجانی است.

به طور خلاصه، هوش هیجانی رهبرانی را ایجاد می کند که مسئولیت پذیر، خودآگاه، ارزش دارند و روابط اعتماد را تقویت می کنند و احساسات را به مثبت ترین راه ها درک و تنظیم می کنند.

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی چیست؟

طبق تعریف، هوش هیجانی (به انگلیسی: Emotional intelligence) توانایی ما برای درک و تنظیم احساسات خود و همچنین شناخت و تأثیرگذاری بر دیگران در اطرافمان است. در سال 1990 میلادی، محققان جان مایر و پیتر سالوی برای اولین بار این اصطلاح را ابداع کردند. بعداً در نزد روانشناس دانیل گولمن محبوب شد.

در سال 1998 میلادی، گلمن مقاله ای با عنوان “چه چیزی یک رهبر را می سازد” در هاروارد بیزینس ریویو نوشت. وی بر هوش هیجانی در رهبری تاکید کرد و گفت:

موثرترین رهبران همه از یک جهت بسیار شبیه هم هستند. همه آنها دارای درجه بالایی از چیزی هستند که به عنوان هوش هیجانی شناخته می شود.

این نیست که IQ و مهارت های فنی بی ربط هستند. آنها مهم هستند، اما الزامات سطح ابتدایی برای پست های اجرایی هستند. تحقیقات من، همراه با سایر مطالعات اخیر، به وضوح نشان می دهد که هوش هیجانی شرط لازم رهبری است. بدون آن، یک فرد می‌ تواند بهترین آموزش‌ های دنیا، ذهنی نافذ، تحلیل‌ گر و منابع بی‌ پایان ایده‌ های هوشمندانه را داشته باشد، اما همچنان رهبر بزرگی نخواهد بود.

مزایای هوش هیجانی

مزایای هوش هیجانی در یک سازمان

رهبران مسئول تنظیم لحن یک سازمان هستند. به همین دلیل است که هوش هیجانی به اندازه مهارت های ارتباطی و فنی یک مجموعه مهارت مهم است. در دنیای پیچیده و رقابتی امروزی، برای بقای یک کسب و کار، یک رهبر باید از نظر احساسی باهوش باشد تا از بقای سازمان در محیط اطمینان حاصل کند.

هوش هیجانی در رهبری می تواند مفید باشد زیرا می تواند به رهبران کمک کند:

• ایجاد فرهنگ کاری مثبت در سازمان که باعث افزایش کارایی و بهره وری می شود

• تشویق به رشد، نوآوری و خلاقیت در سازمان

• به همه افراد سازمان کمک کنید تا بهترین تلاش خود را به جلو نشان دهند

• در مواجهه با چالش ها تصمیم درست بگیرید

• یک پیوند قوی بین رهبر و اعضای تیم ایجاد کنید

مولفه های هوش هیجانی در رهبری

مولفه های هوش هیجانی در رهبری

چهار مؤلفه اصلی هوش هیجانی در رهبری وجود دارد:

1. خودآگاهی

این ویژگی باعث می شود رهبر از نقاط قوت و ضعف خود آگاه شود. در یک موقعیت پیچیده یا چالش برانگیز، آنها می توانند احساسات خود را تنظیم کنند و در عین حال گامی درست در جهت راه حل بردارند. مهم است که به عنوان یک رهبر خودآگاه باشید، زیرا رهبران باید تیم را برای مدیریت و انجام وظایف در دست هدایت کنند. این نه تنها به تصمیم گیری کمک می کند، بلکه رشد فردی و سازمانی را تضمین می کند. رهبران باید بتوانند به بازخورد 360 درجه تکیه کنند و از رفتار خود آگاه باشند تا خودآگاه باشند.

2. خود مدیریتی

این جزء حیاتی یک رهبر باهوش عاطفی است و به توانایی مدیریت احساسات در هر موقعیتی اشاره دارد. برای یک رهبر، ترویج دیدگاه مثبت برای تیم در هر شرایطی ضروری است و خود مدیریتی از سوی رهبر می‌ تواند منجر به آن شود. داشتن این ویژگی رهبر سازمان یا شرکت را قادر می‌ سازد تا با موقعیت‌ های دشوار مقابله کند و آرامش و آرامش روانی خود را حفظ کند تا تصمیمات درست بگیرد.

3. آگاهی اجتماعی

یک سازمان تجاری باید از محیط اجتماعی که می‌ خواهد در آن پیشرفت کند آگاه باشد. این امر برای تدوین استراتژی‌ ها، اجرای برنامه‌ ها، توسعه اهداف سازگاری برای کارکنان و در پایان، تشویق رضایت در داخل و خارج از سازمان مهم است.

آگاهی اجتماعی برای یک رهبر نه تنها برای برخورد با دنیای بیرون کسب و کار، مشتریان، بلکه برای افرادی که عضو سازمان هستند نیز مهم است. تنها همدلی می تواند یک رهبر را قادر سازد تا احساسات تعداد زیادی از مردم را تنظیم کند. یک رهبر همدل با درک رفتار انسانی می تواند سازمان را به سطح بعدی موفقیت برساند.

4. مدیریت روابط

یک رهبر به عنوان یک مربی نقش مهمی ایفا می کند. آنها مسئول حل تعارضات، ایجاد انگیزه در تیم و هدایت آنها به سمت انجام وظیفه هستند. از سوی دیگر، اطمینان از ارتباط واضح و مختصر با مشتریان بر عهده یک رهبر است. از این رو، مدیریت روابط نیز یک جزء مهم است. یک رهبر می تواند بر میزان استقبال و تشویق محیط کار و نحوه همکاری افراد با یکدیگر تأثیر بگذارد.

هوش هیجانی

نکته پایانی

به طور خلاصه می توان گفت که هوش هیجانی یک ویژگی غیرقابل مذاکره برای یک رهبر است. بنابراین، یک رهبر باید با همان فداکاری که هر مهارت فنی یا ارتباطی دیگری دارد، روی هوش هیجانی خود کار کند.