در یک بررسی تازه که در سوم آوریل در نشریه Journal of Neurology, Neurosurgery, and Psychiatry از انتشارات BMJ منتشر شد، پژوهشگران مطالعات پیشین را تحلیل کردند تا عوامل خطر سکته مغزی، زوال عقل و افسردگی در سنین بالا را مشخص کنند. در این فراتحلیل، آنها 17 عامل خطر را که بین دستکم دو مورد از این سه بیماری مشترک بود، شناسایی کردند.
این عوامل خطر شامل انتخابهای سبک زندگی مانند مصرف دخانیات و الکل، و نیز عوامل اجتماعی مانند استرس و میزان تعامل اجتماعی میشود.
خبر خوب اینکه همه این عوامل با تغییر رفتار یا درمان مناسب قابل مدیریت هستند. به گفته سانجولا سینگ، پزشک و پژوهشگر اصلی در Brain Care Labs بیمارستان عمومی ماساچوست و دانشکده پزشکی هاروارد:
این یعنی فرصتهای واقعی برای پیشگیری وجود دارد.
فهرست 17 عامل خطر شناساییشده:
- مصرف الکل
- فشار خون
- شاخص توده بدنی (BMI)
- قند خون ناشتا
- کلسترول کل
- فعالیتهای شناختی در اوقات فراغت
- علائم افسردگی
- رژیم غذایی
- افت شنوایی
- عملکرد کلیه
- درد
- فعالیت بدنی
- هدفمندی در زندگی
- خواب
- مصرف دخانیات
- تعامل اجتماعی
- استرس
نکات کلیدی:
- پژوهشگران 17 عامل خطر برای سکته مغزی، زوال عقل و افسردگی شناسایی کردهاند که میتوان آنها را مدیریت کرد.
- این عوامل شامل شرایط سلامتی و انتخابهای سبک زندگی میشوند و فشار خون بالا مهمترین عامل در میان آنها بود.
- متخصصان توصیه میکنند به جای تمرکز بر همه 17 عامل، کار را با سه عامل شروع کرده و تغییرات کوچک و مداومی ایجاد کنید.
چرا این سه بیماری عوامل خطر مشترک دارند؟
اگرچه سکته مغزی، زوال عقل و افسردگی به ترتیب به سلامت روانی، قلبیعروقی و عصبی مربوط میشوند، مدتهاست که پژوهشگران ارتباط این سه بیماری را میدانند.
به گفته داگلاس شاره، استاد عصبشناسی بالینی و روانپزشکی در مرکز پزشکی دانشگاه ایالتی اوهایو:
مغز از شبکههای عصبی متصل به هم ساخته شده است. آسیب در یک بخش میتواند به بخشهای دیگر هم آسیب بزند.
برای مثال، سکته مغزی یا زوال عقل در یک ناحیه میتواند شبکههایی که به مراکز اصلی بدن متصل هستند را تحت تأثیر قرار دهد. این موضوع توضیح میدهد که چرا افراد پس از سکته یا ابتلا به زوال عقل ممکن است افسرده شوند.
گرگوری کوپر، مدیر مرکز حافظه در مؤسسه علوم اعصاب نورتون، نیز افزود:
برای مثال، فشار خون بالا میتواند به سلامت عروق آسیب برساند و به تدریج به سلولهای مغزی صدمه زده و منجر به اختلال شناختی و افسردگی شود.
عواملی مانند سیگار کشیدن و کلسترول بالا میتوانند به بیماری رگهای کوچک مغز (CSVD) منجر شوند که این بیماری نیز عملکرد شناختی، خلقوخو و کنترل حرکتی را مختل میکند.
به گفته سینگ، هدف این مطالعه تغییر دیدگاه نسبت به سکته، زوال عقل و افسردگی از بیماریهای جداگانه و ناگزیر به شرایطی است که در بسیاری موارد قابل پیشگیری هستند:
امیدواریم یافتههای ما به ایجاد نقشه راهی شفافتر برای پیشگیری از بیماریهای مغزی کمک کند.
چگونه ریسک سکته، زوال عقل و افسردگی را کاهش دهیم؟
عوامل خطر شناساییشده دامنه وسیعی دارند؛ از شرایط مزمن مانند کلسترول بالا تا عوامل ذهنیتر مانند داشتن هدف در زندگی.
اما نیازی نیست که همه آنها را همزمان مدیریت کنید. به گفته سینگ:
به این 17 عامل مانند یک منو نگاه کنید؛ سه مورد را انتخاب کرده و از همانجا شروع کنید.
او تأکید میکند که بسیاری از این عوامل به هم مرتبط هستند. برای مثال، فعالتر شدن میتواند به بهبود خواب و کاهش فشار خون هم کمک کند.
مهمترین عامل: فشار خون بالا
در میان 17 عامل، فشار خون بالا بیشترین و پایدارترین ارتباط را با سکته، زوال عقل و افسردگی در سنین بالا داشت. به همین دلیل، مدیریت فشار خون باید در اولویت باشد.
سینگ توصیه میکند:
فشار خون چیزی نیست که حسش کنید، ولی میتوانید آن را اندازه بگیرید. این کار باید از اوایل 20 سالگی شروع شود.
حتی کاهشهای کوچک در فشار خون—چه از طریق دارو، رژیم غذایی، فعالیت بدنی یا مدیریت استرس—میتواند تأثیر چشمگیری داشته باشد.
سایر عوامل مهم:
- قند خون و کلسترول: کنترل این دو نیز حیاتی است. به گفته شاره، حتی در صورت وجود زمینه ژنتیکی، داروهای موثری برای مدیریت آنها وجود دارد یا میتوان با تغییر رژیم غذایی آنها را کنترل کرد.
- کاهش مصرف الکل و ترک سیگار: هر دو این عوامل خطر ابتلا به زوال عقل و سکته را افزایش میدهند. شاره هشدار میدهد که:
الکل میتواند باعث نوعی زوال عقل شود و سلولهای مغزی، به ویژه در بخشهای مربوط به حافظه، را تخریب کند.
نقش ویزیتهای منظم پزشکی:
چکاپهای دورهای میتوانند به شناسایی و مدیریت عوامل خطری کمک کنند که شاید فرد به تنهایی قادر به کنترلشان نباشد، مانند افت شنوایی یا قند خون بالا.
در پایان، سینگ تأکید میکند که:
شنیدن درباره عوامل خطر متعدد ممکن است دلهرهآور باشد، اما هدف ما این است که پیشگیری را دستیافتنی و قابل اجرا کنیم. تغییرات کوچک اما مداوم میتوانند در بلندمدت به سلامت مغز شما کمک کنند.