رمان بیمار خاموش، داستان آلیشیا برنسون، نقاشی است که ظاهراً مشخص شده شوهر خود را با شلیک گلوله کشته است و سپس برای همیشه به حالت لال، گنگ و کر درآمده است. روان‌درمانگر او، تئو فیبر، که در مرکز روان‌پزشکی گروو پذیرفته می شود، سعی دارد تا اسرار پشت این حادثه غیر معمول را کشف کند و برای خوانندگان روایت کند.

نویسنده در 300 صفحه تریلر روانشناختی، ترکیبی استادانه از رمز و راز، تعلیق و درک عمیق شگفت انگیزی از روان انسان ارائه می دهد.

رمان طرحی را ارائه می کند که بسیار روان و در عین حال گیرا است، سبکی نوشتاری که نسبتاً درخشان است و توسعه شخصیتی فراتر از خارق‌العاده است.

الکس مایکلیدیس، نویسنده رمان بیمار خاموش

الکس مایکلیدیس نویسنده رمان بیمار خاموش است. مایکلیدیس شخصیت ها را مانند دانه های خفته‌ای بیان می کند که سم دوران کودکی‌شان را حمل می کنند. آنها به ظاهر سالم رشد می کنند، فقط برای اینکه سم در اوج زندگی دوباره ظاهر شود تا آنها را شکار کند. او سپس مبارزات درونی شخصیت ها را آشکار می کند و لایه های روی پوست آنها را می کند تا خوانندگان شاهد ترکیبی از پیچیدگی ها باشند که استعاره ذهن انسان است.

بیمار خاموش یکی از بیادماندنی ترین رمان هاست. من دوست داشتم برخی از دیالوگ های این رمان را بازگو کنم، اما این کار را نمی کنم، زیرا قصد ندارم کسانی که هنوز دستانشان را روی صفحات این رمان قرار نداده اند، از محتوای آن با خبر شوند.

در پایان، من چند انتقاد به پایان کتاب دارم. ولی با این حال نمی توانستم پایان بهتری را برای بیمار خاموش تصور کنم. باز، خالی و خاطره انگیز، همراه با حسی از تراژدی است. اینها اکثر خوانندگان را وادار می کند تا در مورد بی رحمی دنیای واقعی، درماندگی شرایط انسانی فکر کنند و به طور کلی تضمین می کند که این کتاب برای مدت طولانی در خاطرات آنان مرور خواهد شد.