یکی از مسائل ارتباطی اخیر که بسیار مورد توجه قرار گرفته است این سوال بدنام است که “آیا اینترنت ما را احمق می کند؟“. این سوال بخشی از مقاله نیکلاس کار است که می گوید، آیا گوگل ما را احمق می کند، که در سال 2008 میلادی توسط ماهنامه آتلانتیک منتشر شده است.
با نگاهی به تاثیر اینترنت و به ویژه موتورهای جستجو مانند گوگل، آقای کار از این عقیده حمایت کرد که استفاده از اینترنت توانایی کاربران را برای درگیر شدن در تفکر انتقادی محدود می کند. با این حال، با بسیاری از افراد منطقی است و شایسته ارزیابی نحوه عملکرد آن در جزئیات است.
ابتدا باید گفت که بدون شک اینترنت درک و تعامل افراد با اطلاعات را دگرگون می کند. از سوی دیگر، فرصتی منحصر به فرد برای کسب دانش فراهم می کند، بنابراین ابزاری استثنایی برای آموزش و توسعه شخصی می باشد.
پس پاسخ به این موضوع که آیا اینترنت انسان ها و بهویژه کودکان را احمق کرده است یا خیر، ساده نیست، بلکه نیازمند تحلیل این است که چگونه استفاده از فناوری بر توانایی تفکر و سایر جنبه های هوش تأثیر می گذارد.
برای تبیین این استدلال به نفع این تز که از طریق استفاده از اینترنت، افراد احمق می شوند، میتوان تأثیر اینترنت بر شناخت را بررسی کرد.
بر اساس تحقیقات انجام گرفته، اکثر خوانندگانی که از وب استفاده می کنند، به صورت متمرکز مطالعه نمی کنند، بلکه به صورت تشریفاتی یا پراکنده مانند کتاب یا رسانه های چاپی مطالعه می کنند.
این نوع خواندن سطحی ممکن است به تمرکز ضعیف، توجه کوتاه و ناتوانی در درک و تجزیه و تحلیل تکه های بزرگ اطلاعات کمک کند.
مریان ولف، عصب شناس شناختی، در مورد شکلگیری خواندن دیجیتالی، می گوید:
نوع جدید خواندن تأثیری بر مدارهای مغز دارد که با تأثیر خواندن سنتی متفاوت است.
خانم ولف در کتاب خود با نام Reader، Come Home که در سال 2018 میلادی منتشر شد، استدلال کرد که اینترنت کیفیت «خواندن عمیق» را که او این کار را شامل تمرکز فعال، تجزیه و تحلیل و درون نگری تعریف می کند، مختل می کند. دلیل آن این است که فرض بر این است که با چنین تغییراتی، افراد ممکن است توانایی حفظ تمرکز و همچنین درگیر شدن در تفکر تحلیلی عمیق را از دست بدهند.
با این حال، این فقط نیمی از داستان یا حتی کمتر از آن است. در این مورد، اثرات منفی اینترنت بر شناخت قابل توجیه نیست، زیرا اینترنت مزایای متعددی دارد. از یک سو، بدیهی است که دانش آموزی که ساعت ها به گشت و گذار در اینترنت، تماشای فیلم یا بازی می گذرد، توجه کمتری به درس دارد. از سوی دیگر، یافته هایی وجود دارد که ثابت می کند استفاده از اینترنت می تواند مهارت های شناختی خاصی را تقویت کند.
به عنوان مثال، در یک مطالعه مرتبط با اینترنت، برخی از نتایج نشان می دهد که اینترنت توانایی افراد را در جنبه های مختلف مانند چندوظیفه، پردازش سریع اطلاعات و انعطافپذیری افزایش می دهد.
بارگذاری شناختی رفتاری است که در آن افراد تفکر و حل مسئله را به منابع خارجی از جمله ابزارها واگذار می کنند. مطالعه ای که در Science انجام شد همچنین نشان داد که افراد در استفاده از بارگذاری شناختی در زمان صحبت ما مهارت بیشتری پیدا می کنند.
به جای اینکه ذخیره دانش در مغز افراد باشد، اکنون به اینترنت به عنوان یک حافظه خارجی متکی هستند. ممکن است به نظر برسد که در شکل های قدیمیتر توانایی های حافظه کاهش یافته است، اما این تصویر حاکی از افزایش کارایی در مدیریت اطلاعات است.
از این نظر، اینترنت مردم را «گنگ» یا فرآیندهای فکری افراد را خراب نمی کند، بلکه آنها را متفاوت می کند.
علاوه بر این، اینترنت به منبعی از دانش تبدیل شده است که به راحتی برای مردم عادی قابل دسترسی است و چیزی که پیش از این به سختی به دست می آمد.
آموزش مزیت بزرگی است، زیرا افراد می توانند بدون در نظر گرفتن موقعیت مکانی خود در یک لحظه به انبوهی از اطلاعات دسترسی داشته باشند.
دوره های آنلاین گسترده، اطلاعات ویکیپدیا، مجلات دانشگاهی این شانس را برای افراد فراهم می کند که به طور مستقل در سراسر جهان دانش کسب کنند.
دانش آموزان و دانشجویان اکنون می توانند دانش جدیدی کسب کنند، ذهن خود را به روی دیدگاه ها یا ایده های دیگر بگشایند و صرف نظر از محدودیت های زمانی یا موقعیت جغرافیایی یا عدم وجود مؤسسه دانشگاهی برای وابستگی به فعالیت های علمی بپردازند.
این به پدیده جدیدی از “هوش شبکه ای” ختم شده است که در آن افراد می توانند از اطلاعات موجود برای حل مشکلات، ایجاد و نوآوری استفاده کنند.
نتیجه گیری و سخن پایانی
در پایان لازم به ذکر است که برخلاف ادعای بسیاری از منتقدان، استفاده از اینترنت توانایی افراد را برای تفکر عمیق یا پرداختن به فعالیت های فکری معنادار کاهش نمی دهد.
اما اگر تنها کاری که یک فرد در استفاده از اینترنت انجام می دهد خواندن بهروزرسانیها در صفحات شبکه های اجتماعی، تماشای چند ویدیو یا سرگرمی های ساده باشد، پس توانایی تفکر عمیق از بین می رود.
با این حال، اگر افراد به طور منفعلانه یا از طریق جستجوی غیر عمدی درگیر شوند یا اگر از اینترنت برای اهداف غنیسازی دانش مانند خواندن مقالات، پیوستن به گروه های فکری یا تقویت یادگیری خود از طریق ابزارهای اینترنتی استفاده کنند، اینترنت برای توسعه فکری مفید می شود.
بنابراین، تقصیر را نمیتوان به گردن اینترنت انداخت، بلکه استفاده از ابزارها و فناوری اینترنت را مقصر دانست. بنابراین، به طور خلاصه، موضوع تأثیر ادعایی اینترنت برای احمق کردن مردم بسیار عمیق تر است که پاسخ ساده بله یا خیر به این سؤال را پوشش می دهد.
از یک سو، نگرانی بسیار معتبری وجود دارد که اینترنت تفکر زیاد را تشویق نمی کند و در عوض ممکن است مردم را از تفکر درست درباره چیزها منصرف کند. از سوی دیگر، دسترسی نامحدود به اطلاعات دارد و حتی ممکن است بر برخی دیگر از عملکردهای شناختی تأثیر مثبت بگذارد.
بنابراین اینترنت به هیچ وجه منجر به احمق کردن مردم نشده است، بلکه بستگی به نحوه استفاده مردم از آن دارد. در حالی که استفاده از اینترنت ضروری است، ایده این است که این کار را آگاهانه و با نیت روشن انجام دهید تا اثرات منفی بر زندگی مردم نداشته باشد.